مقالات
ژن های دخیل در ناباروری مردان و زنان
ناباروری یک مشکل عمده بهداشتی است .علیرغم شیوع ناباروری، تنها تحقیقات اخیر بر روی عوامل ژنتیکی متمرکز شده است که هر دو را تشکیل می دهند. ناباروری مردانه و زنانه می توان حدس زد که در حدود 15 درصد از افراد نابارور مرد و 10 درصد از افراد نابارور زن، ناهنجاری های ژنتیکی از جمله انحرافات کروموزومی و جهش های تک ژنی وجود دارد. برخی از عوامل ژنتیکی تشریح شده اند و تعدادی از ژن های مرتبط با ناباروری شبیه سازی شده اند، در حالی که ژن های دیگر به مناطق کروموزوم خاصی اختصاص داده شده اند، اما اکثر آنها هنوز رمزگشایی نشده اند. تحقیقات ژنتیکی در سالهای اخیر و به دنبال توسعه تکنیکهای لقاح آزمایشگاهی گسترش یافته است. اکنون آزمایش های ژنتیکی برای کشف علت ناباروری و ارزیابی خطر انتقال ویژگی های ژنتیکی زوج ها وجود دارد. این امر به زوج های در معرض خطر اجازه میدهد تا هنگام انتخاب یک باروری با کمک پزشکی تصمیمی آگاهانه بگیرند. همچنین به متخصصان این امکان را می دهد که در صورت لزوم، تشخیص قبل از تولد را ارائه دهند. استفاده از تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) نگرانی های عمده ای را در مورد ایمنی فرزندان ایجاد کرده است، زیرا مکانیسم های فیزیولوژیکی مربوط به لقاح را دور می زند. انتخاب طبیعی از انتقال جهش هایی که باعث ناباروری می شود جلوگیری می کند، در حالی که این مکانیسم محافظتی با تکنیک های کمک باروری (ART) غلبه می کند. بنابراین، خطر این است که علت ژنتیکی ناباروری در نسل های آینده افزایش مییابد، همانطور که در مورد ناباروری مردان نشان داده شده است. بنابراین، شناسایی عوامل ژنتیکی در زوج نابارور به یک روش خوب برای مدیریت مناسب زوج نابارور تبدیل شده است.
هدف اصلی این دستورالعمل ترویج استفاده مناسب از آزمایشات ژنتیکی موجود است. استفاده از این دستورالعمل ها همراه با مشاوره ژنتیکی دقیق، تشخیص و مدیریت بهتر زوج های نابارور را فراهم می کند. با این حال، باید در نظر داشت که آزمایشات ژنتیکی بخشی از اقدامات تشخیصی زوج نابارور است و بنابراین ابتدا باید بررسی های دیگری انجام شود.
آزمایشات ژنتیکی جهت بررسی ناباروری
تجزیه و تحلیل کاریوتیپ
تجزیه و تحلیل کاریوتیپ خون محیطی در طول کار تشخیصی افراد مبتلا به آزواسپرمی و الیگوزواسپرمی شدید به شدت توصیه می شود. در این افراد غربالگری سیتوژنتیک قبل از هر روش از جمله تلقیح داخل رحمی اجباری است، همچنین در مواردی که پارامترهای اسپرم در محدوده طبیعی یا فقط کمی غیر طبیعی است. علاوه بر این، از آنجایی که برخی از ناهنجاریهای کاریوتیپ برخی جابهجاییها و سایر انحرافات ساختاری، ممکن است باعث ناباروری مردانه مرتبط با نورموزواسپرمی ظاهری شوند، این تجزیه و تحلیل باید زمانی انجام شود که پس از 1 سال مقاربت جنسی با هدف بارداری نتیجهای حاصل نشد.
متخصصین ناباروری آنالیز کاریوتایپ را در طول کار تشخیصی زنان نابارور که با اختلال عملکرد اولیه تخمدان یا از دست دادن مکرر جنین مراجعه می کنند، توصیه می کنند. این غربالگری در زنان کاندید ART اجباری است. تجزیه و تحلیل کاریوتایپ باید به عنوان آزمایش تشخیصی گنجانده شود، زمانی که پس از 1 سال رابطه جنسی با هدف بارداری نتیجه ای حاصل نمی شود.
ریزحذف های بازوی بلند کروموزوم Y
غربالگری ریزحذف Yq در طول کار تشخیصی بیماران نابارور مبتلا به آزواسپرمی غیر انسدادی و الیگوزواسپرمی شدید، صرف نظر از وجود سایر علل آشکار آسیب بیضه، به شدت توصیه می شود. این تجزیه و تحلیل زمانی که غلظت اسپرم بالاتر از 10 میلیون در میلی لیتر باشد نشان داده نمی شود. علاوه بر این، تمام افراد مبتلا به آزواسپرمی غیر انسدادی و الیگوزواسپرمی شدید باید قبل از هر روش ART از نظر ریزحذفهای Yq مورد بررسی قرار گیرند.
جهش ژن CFTR
غربالگری جهش های CFTR در افراد نابارور با تشخیص فقدان مادرزادی دو طرفه یا یک طرفه به شدت توصیه می شود. هر زمان که زوجین قصد بارداری با ART را دارند، این آزمایش باید هم در مرد مبتلا و هم در شریک زندگی او انجام شود.
جهش در ژن CFTR به طور واضح با کاهش ناباروری زنان مرتبط نیست. با این حال، زنان مبتلا به فیبروز کیستیک نابارور هستند و خطر بیشتری برای حاملگی پیچیده دارند. شیوع جهش CFTR در جمعیت عمومی (1 : 25) و احتمال بالاتر جهش CFTR در شرکای مذکر رخ می دهد.
جهش ژن KAL1 - سندرم کالمن
اگرچه سندرم Kallmann نادر است و تجزیه و تحلیل جهش ژن KAL1 به راحتی در دسترس نیست، متخصصین ناباروری گنجاندن غربالگری ژن KAL1 را در تمام آزمایشات توصیه کرده اند. سندرم کالمن باید مشکوک باشد و تجزیه و تحلیل ژن KAL1 فقط در زنان مبتلا به HH انجام شود. علل اتوزومال مغلوب و غالب HH ممکن است وجود داشته باشد، اما ژنذهای مسئول این شرایط تا به امروز ناشناخته هستند.
ژن گیرنده آندروژن
متخصصین ناباروری این آزمایش را در مردان آزواسپرمی و الیگوزواسپرمی شدید با شاخص حساسیت آندروژن بالا (ASI) پیشنهاد کرده است، اگرچه این یک قانون اجباری نیست. علاوه بر این، در این موارد، آزمایش باید به عنوان مرحله دوم، پس از تجزیه و تحلیل کاریوتایپ انجام شود. بدیهی است، هنگامی که سایر تظاهرات بالینی عدم حساسیت به آندروژن وجود دارد، ژن AR باید برای جهش غربالگری شود. داده های متناقضی در مورد نقش گسترش سه گانه CAG در ناباروری مردان گزارش شده است. بنابراین، در حال حاضر این تجزیه و تحلیل نباید در عمل بالینی انجام شود.
ژن 5 آلفا ردوکتاز- (SRD5A2)
با توجه به بروز کم کمبود 5 آلفا ردوکتاز در مردان نابارور، متخصصین ناباروری این تجزیه و تحلیل را فقط در افراد منتخبی پیشنهاد کرده است که ویژگی های بالینی متناسب با این اختلال را ارائه می دهند.
تجزیه و تحلیل آنیوپلوئیدی در اسپرم
در حال حاضر توافقی در مورد کاربرد بالینی هیبریداسیون فلورسنت در محل (FISH) برای تجزیه و تحلیل محتوای کروموزوم در اسپرم های منفرد وجود ندارد و کمیته پیشنهاد کرده است که این آزمایش نباید به عنوان یک آنالیز معمول در مردان نابارور انجام شود. هنگامی که داده های علمی قویتری در دسترس قرار گرفت، آنالیز FISH میتواند در بیضههای شدید اولیه و پس از شیمیدرمانی نشان داده شود.
سندرم X شکننده
این آزمایش در طول انجام کارهای تشخیصی در زنان مبتلا به الیگوآمنوره ناشی از اختلال عملکرد اولیه تخمدان از جمله نارسایی زودرس تخمدان، به ویژه زمانی که ART در نظر گرفته می شود، به شدت توصیه می شود. علاوه بر این، غربالگری نیز باید زمانی انجام شود که هیچ ناهنجاری آشکاری وجود نداشته باشد اما پاسخ ضعیف به تحریک تخمدان در چرخه های ART مشاهده شود. یک مشاوره ژنتیکی دقیق باید به بیمارانی که حامل پیش موتاسیون هستند و کاندید ART هستند ارائه شود، زیرا پیش موتاسیون مستعد گسترش بیشتر تکرار در خط زایا است. بنابراین زنان پیش جهش یافته در معرض خطر بالای به دنیا آوردن فرزندان پسر با عقب ماندگی ذهنی هستند. در این موارد، تشخیص قبل از لانه گزینی برای سندرم X شکننده باید ارائه شود.
ناباروری مردانه
دانش مکانیسم های مولکولی زمینهساز ناباروری مردانه به سرعت در حال گسترش است و احتمالاً در چند سال آینده ژن های بیشتری که بر تولید مثل مردان تأثیر میگذارند شناسایی میشوند. در نتیجه جدیدترین تحقیقات، بسیاری از ناهنجاری های ژنتیکی بهعنوان مرتبط بالینی، هم در تعیین ناباروری مردان و هم بهعنوان عوامل خطر انتقال توسط ART شناخته شدهاند. این نقص ها شامل انحرافات کروموزومی و جهش های ژنی خاص است. علاوه بر این، سایر جهشهای ژنی (به عنوان مثال، زیرواحد β گیرندههای FSH و LH سایر ژنهای دخیل در رشد جنسی اولیه) نقش بالینی جزئی دارند و مطالعات بیشتری مورد نیاز است. دستورالعمل های حاضر، این جهش ها را در نظر نمیگیرند، اگرچه میتوانند در آینده، زمانی که شواهد علمی نقش آنها را ثابت کنند، گنجانده شوند.
تجزیه و تحلیل کاریوتیپ
حدود 20 سال است که مشخص شده است که شیوع ناهنجاری های کروموزومی در مردان نابارور بیشتر است، این رقم با تعداد اسپرم رابطه معکوس دارد. ناهنجاری های کروموزومی نیز در شریک مرد زوج هایی که به دنبال ICSI هستند، در مقایسه با جمعیت عمومی شایع تر است. ناهنجاری های کروموزوم های جنسی غالب است، اما طیف وسیعی از ناهنجاری های اتوزومال ساختاری نیز یافت می شود. هترومورفیسم ها را باید به عنوان تغییرات رایج و فاقد هرگونه ارتباط بالینی در نظر گرفت. ناهنجاریهای کروموزوم جنسی در 3.7% و ناهنجاریهای اتوزومال در 2.4% از مردان نابارور که به دنبال برنامههای ICSI در فرانسه بودند، مشاهده شد. نتایج اولیه در مورد حاملگی های تصور شده از طریق ICSI نشان می دهد که ناهنجاری های کروموزوم جنسی ممکن است بیشتر از بارداری های طبیعی باشد. به طور کلی، کودکانی که با ICSI باردار می شوند، خطر ابتلا به کاریوتایپ غیرطبیعی را دارند. اگرچه داده ها هنوز بحث برانگیز هستند، رقمی در حدود 3 درصد پیشنهاد شده است، که نیمی از آنها توسط یک پدر آینده نگر غیرطبیعی کروموزومی منتقل می شوند.
ریزحذف های بازوی بلند کروموزوم Y
از زمان گزارش اولیه، بسیاری از مطالعات ثابت کردهاند که ریزحذفهای Yq یکی از علل شایع ناباروری مردان هستند. ژن های کاندید متفاوتی نقشه برداری شدهاند USPY9 و DBY در AZFa، RBMY1 در AZFb، و DAZ در AZFc. بیضه اولیه شدید که منجر به آزواسپرمی یا الیگوزواسپرمی شدید می شود و در جایگاه AZFc فراوانتر است. اگرچه نتایج ناهمگونی منتشر شده است، شیوع کلی ریزحذفهای Yq در مردان نابارور را میتوان حدود 10% تخمین زد. با آزواسپرمی غیرانسدادی ایدیوپاتیک. افرادی که با بیضه های شدید همراه با سایر علل آشکار آسیب بیضه مانند واریکوسل یا کریپتورکیدیسم مراجعه می کنند، ممکن است ریزحذف های Yq نیز داشته باشند.
بیماران با حذف کروموزوم Y اغلب دارای اسپرم در داخل انزال یا داخل بیضه هستند و بنابراین کاندیدای مناسبی برای ART هستند. در این موارد، ناهنجاری ژنتیکی همواره به پسران منتقل میشود، که این ناهنجاریهای پدری (یعنی ناباروری) را نیز دریافت میکنند. با این حال، عواقب واقعی این انتقال هنوز نامشخص است. علاوه بر این، مطالعات اخیر بر روی لنفوسیتها و اسپرم های بیماران مرد مبتلا به حذف ریز Yq، ارتباط با افزایش تعداد سلولهای سوماتیک و همچنین گامت های فاقد کروموزوم X را گزارش میدهند که در صورت تایید، میتواند منجر به تولد ماده شود.
جهش ژن CFTR
فیبروز کیستیک یکی از شایعترین بیماریهای اتوزومال مغلوب در میان قفقازیها است که از هر 2500 تولد زنده یک نفر را مبتلا میکند، در حالی که از هر 25 نفر یک نفر هتروزیگوت بدون علامت است. شایع ترین جهش ژن CFTR (نگاشت به کروموزوم 7q31.1-31.2)، ΔF508 است، اما بیش از 900 جهش مختلف شناسایی شده است. CBAVD در بیشتر موارد به عنوان شکل خفیف یا ناقص فیبروز کیستیک در نظر گرفته می شود. حدود 80 درصد از این مردان هتروزیگوت، هتروزیگوت مرکب برای جهش CFTR هستند یا حامل به اصطلاح "آلل 5T" هستند. پروتئین در میان بیماران مبتلا به CBAVD، حدود 20٪ دارای جهش در یک نسخه از CFTR، 20٪ دارای جهش در هر دو نسخه CFTR (هتروزیگوت های ترکیبی)، 30٪ دارای جهش در یک نسخه از CFTR و آلل 5T در ژن دیگر CFTR هستند. و 10٪ فقط حامل آلل 5T هستند. همچنین CUAVD به جهش های CFTR نسبت داده شده است. اگرچه شیوع جهش در این گروه از افراد به طور گسترده در مطالعات مختلف (11 تا 75 درصد) متغیر است. به ترتیب. اسپرماتوژنز طبیعی است و بنابراین آنها کاندیدای قوی برای ICSI با استفاده از اسپرم بازیابی شده از آزمایش هستند.
جهش ژن KAL1
سندرم کالمن از هر 10000 مرد یک نفر را تحت تاثیر قرار می دهد و شامل هیپوگنادیسم هیپوگنادوتروپیک ایدیوپاتیک (HH) مادرزادی، ایزوله شده همراه با آنوسمی است. HH جدا شده بدون آنوسمی می تواند به عنوان یک علائم مجزا یا همراه با طیف گسترده ای از ناهنجاری های جسمی، ناشی از جهش های ژنتیکی مختلف رخ دهد. فرم مرتبط با ژن KAL1 باعث 10 تا 15 درصد موارد سندرم کالمن می شود. ویژگی های بالینی اضافی در این افراد شامل کریپتورکیدیسم، آژنزی کلیوی یک طرفه، شکاف کام و کوررنگی است. درمان هورمونی ممکن است باروری را در افراد کالمن بازگرداند و به نوبه خود خطر انتقال جهش به فرزندان را افزایش دهد.
جهش ژن گیرنده آندروژن
سندرم عدم حساسیت آندروژن یک اختلال مغلوب مرتبط با X است که به دلیل نقص در ژن گیرنده آندروژن (AR) واقع در Xq11-12 است. افراد مبتلا ممکن است فنوتیپ های متغیری را از خود نشان دهند، از ظاهر زنانه کامل، تا ابهام آشکار دستگاه تناسلی، یا حتی مردان نابارور. بیش از 300 جهش مختلف گزارش شده است، اکثریت که نشان دهنده جهش های نقطه ای است که منجر به جایگزینی اسیدهای آمینه می شود. مردان نابارور حامل جهشهای ژن AR آزواسپرمی یا الیگوزواسپرمی شدید را یا بهعنوان یک ویژگی مجزا یا همراه با سایر ناهنجاریهای ناشی از حساسیت معیوب به آندروژنها (مانند کریپتورکیدیسم، هیپوسپادیا، ژنیکوماستی، ویریلیزاسیون ضعیف) نشان میدهند. آنها همچنین نمایه هورمونی مشخصی را با افزایش سطح LH و غلظت تستوسترون پلاسمایی طبیعی بالا نشان می دهند. محصول LH تستوسترون بیان شده که به آن شاخص حساسیت آندروژن (ASI) نیز گفته می شود، می تواند برای تشخیص بیماران در معرض خطر جهش ژن AR مفید باشد. فراوانی جهش های نقطه ای در ژن AR در افراد نابارور مبتلا به آزواسپرمی یا اولیگوزواسپرمی شدید در 2 تا 3 درصد تخمین زده می شود. احتمال بدتر شدن ویژگی های بالینی در فرزندانی که ژن بیماری را به ارث می برند.
انبساط زیاد (بیش از 40) تکرار تری نوکلئوتید (CAG) در اگزون 1 باعث آتروفی عضلانی پیازی نخاعی SBMA یا بیماری کندی می شود. هنوز مشخص نیست که آیا انبساطهای جزئی تکرار CAG منجر به اسپرم زایی معیوب منفرد میشود یا خیر. باید در نظر داشت که استفاده از اسپرم از این بیماران مذکر منجر به کودکان مبتلا نمیشود زیرا پسران جهش را به ارث نمیبرند و دختران نیز جهش را به ارث نمیبرند.
ژن آلفا ردوکتاز5- (SRD5A2)
این آنزیم تستوسترون را در بافتهای هدف خاص وابسته به آندروژن به 5α-دی هیدروتستوسترون تبدیل میکند. کمبود آلفا ردوکتاز5 باعث ایجاد هرمافرودیتیسم کاذب در مردان میشود که معمولاً با هیپوسپادیای پرینئواسکروتال کاذب واژینال در بدو تولد تظاهر میکند. ویریلیزاسیون در بلوغ با رشد فالیک و نزول بیضه رخ می دهد. افراد بالغ ممکن است با آزواسپرمی یا اولیگوزواسپرمی شدید که گاهی با بیضههای نزول نکرده و هیپوسپادیا همراه است، مراجعه کنند.
تجزیه و تحلیل آنیوپلوئیدی در اسپرم
مردان نرمال نسبت متغیری از اسپرم (در محدوده 1 تا 15 درصد) با انحرافات کروموزومی قابل مشاهده تولید می کنند که اکثر آنها از نوع ساختاری هستند (حدود 90٪). برخی شواهد نشان می دهد که تعدادی از شرایط بالینی مرتبط با ناباروری مردان با افزایش تعداد اسپرم های هیپو یا هیپرآپلوئید همراه است. در بیماران نابارور با بیضههای شدید، ناهنجاریهای عددی اسپرم در نتیجه نارساییهای میتوزی و میوزی افزایش مییابد. FISH که تکنیک انتخابی برای ارزیابی آنوپلوئیدی اسپرم است، محدودیت هایی دارد، بیش از همه به این دلیل که قادر به تشخیص ناهنجاری های ساختاری نیست. علاوه بر این، تنها تعداد محدودی از اسپرم ها ارزیابی میشوند، استاندارد سازی روش هیبریداسیون مورد نیاز است و در حال حاضر اتوماسیون وجود ندارد.
سایر شرایط ژنتیکی
سایر ناهنجاریهای ژنتیکی توسط متخصصین ناباروری ارزیابی شدهاند، اما به عنوان آزمایش هایی برای ارزیابی معمول افراد نابارور گنجانده نشدهاند، یا به این دلیل که در یک مرکز ناباروری بسیار نادر هستند، یا به این دلیل که دادههای علمی هنوز محدود هستند. آنها شامل جهش در ژن های ضروری برای رشد غدد جنسی و عملکرد بیضه (کمبود آنزیم های استروئیدوژن، جهش ns در ژنهای زیرواحد β LH و FSH و گیرندههای LH و FSH) و ژنهای پلیوتروپیک که جهش آنها باعث تغییر اسپرماتوژنز نیز میشود (دیستروفی میتونیک، DAX1). علاوه بر این، تعدادی از اختلالات ژنتیکی ممکن است بر اسپرم زایی تأثیر بگذارد، اما تظاهرات بالینی آنقدر پیچیده است که ناباروری یک ویژگی جزئی را نشان می دهد. علاوه بر این، برخی از اشکال ناباروری مردانه که با تغییرات مورفولوژیکی و ساختاری یکنواخت و دائمی در کل جمعیت اسپرم مشخص میشوند (مانند اسپرم سر گرد، مینیکروزوم و غیره) احتمالاً نتایج جهشهای ژنتیکی ناشناخته هستند.
ناباروری زنان
به دنبال پیشرفت زیست شناسی مولکولی، مطالعات بسیاری در سال های اخیر برای روشن شدن مکانیسم های ژنتیکی زمینه ساز اختلالات تولید مثل زنان انجام شده است. جدای از ناهنجاری های کروموزومی، تغییرات در بلوغ جنسی زنان یا عملکرد تولید مثل ممکن است ناشی از نقص ژنی در سطوح مختلف محور هیپوتالاموس، هیپوفیز، تخمدان یا در بیوسنتز یا دریافت استروئید غدد جنسی و آدرنال باشد. نقص در شرایط بالینی رایج، مانند سندرم تخمدان پلی کیستیک(PCOS) ، یا نارسایی زودرس تخمدان(POF)، اخیرا شرح داده شده است. پیشرفت های فنی در ART باعث تحریک تحقیقات در این زمینه شده است. در نتیجه، برخی از جنبه های بالینی به طور خاص مربوط به این تکنیک ها، مانند پاسخ ضعیف به تحریک تخمدان، به عنوان تعیین ژنتیکی بررسی شده است. در نهایت، یک رابطه مشخص بین بسیاری از ناهنجاریهای کروموزومی و مرگ زودهنگام خود به خود جنین ایجاد شده است.
سندرم ترنر
سندرم ترنر شایع ترین ناهنجاری کروموزومی در زنان نابارور است، اما همچنین ممکن است انواع انحرافات اتوزومی ساختاری با فراوانی نسبتاً بالایی مشاهده شود. اطلاعات متناقضی در مورد فراوانی ناهنجاری های کروموزومی در ناباروری زنان منتشر شده است که در حدود 5% تخمین زده می شود. فنوتیپ زنانی که تحت تأثیر ناهنجاری های کروموزومی جنسی قرار می گیرند، از نظر اندام تناسلی خارجی و داخلی و ویژگی های فیزیکی بسیار متغیر است. با این حال، ویژگی مشترک همه این عدم تعادل های کروموزومی، اختلال عملکرد اولیه تخمدان (هیپرگنادوتروپ) همراه با آمنوره اولیه یا ثانویه از جمله POF یا الیگومنوره است. به عنوان مثال، حدود 30 درصد از آمنوره های اولیه ناشی از سندرم ترنر است. علاوه بر این، ناهنجاریهای ساختاری اتوزومی ممکن است باعث از دست دادن مکرر جنین شود. کاریوتیپ غیرطبیعی مانند 47,XXX ممکن است در زنان بدون دلایل ناباروری مشاهده شود.
سندرم X شکننده (FRAXA)
این شایع ترین علت عقب ماندگی ذهنی در مردان است و به دلیل گسترش تکرار سه نوکلئوتیدی CGG در اگزون 1 ژن FMR1 واقع در Xq27.3 ایجاد می شود. در جمعیت عمومی کمتر از 50 تکرار یافت می شود، در حالی که بیش از 200 تکرار (جهش کامل) باعث عقب ماندگی ذهنی می شود. پیش موتاسیون به صورت 50 تا 200 تکرار تعریف می شود و می تواند با POF در زنان عادی همراه باشد. در واقع، 15 تا 25 درصد از زنان مبتلا به POF تحت تأثیر POF قرار می گیرند و 6.5 درصد از زنان مبتلا به POF دارای پیش جهش FRAXA هستند. نشان داده شده است که پیش موتاسیون با پاسخ کم به تحریک تخمدان در طی ART in vitro مرتبط است.
جهش ژن KAL1
سندرم کالمن به دلیل جهش در ژن KAL1 در زنان بسیار نادر است که منجر به آمنوره اولیه همراه با هیپرگنادوتروپینیسم و آنوسمی می شود. شیوع بالاتری از ناهنجاری های رحمی نیز گزارش شده است. 78 زنان هتروزیگوت هیچ ناهنجاری قابل تشخیصی ندارند.
سایر شرایط ژنتیکی
مانند مردان، سایر شرایط ژنتیکی ممکن است ناباروری زنان را تعیین کند. نمونه های قابل توجه عبارتند از جهش های ژن گیرنده آندروژن که باعث سندرم عدم حساسیت کامل به آندروژن می شود، سندرم هایی که در آن ناباروری یک تظاهرات جزئی است و سندرم هایی که در آنها ناباروری نشان دهنده فنوتیپ اصلی است (جهش در گیرنده های FSH و LH، ژن FSH، گیرنده GnRH).
شایان ذکر است که زنان طبیعی از نظر کاریوتیپی درصد متغیری (بیش از 20%) از تخمک های کروموزومی غیر طبیعی تولید می کنند. این درصد با بالا رفتن سن مادر، در نتیجه تغییر عبور و مرور و افزایش عدم تفکیک در حال افزایش است. بنابراین مشاوره ژنتیک به ویژه زمانی که ART در زنان مسن انجام می شود توصیه می شود.
نتیجه گیری
این دستورالعملها عمدتاً برای آن دسته از متخصصانی است که در محیطهای بالینی مرتبط با ناباروری مردانه و زنانه کار میکنند تا بتوانند از آزمایشهای ژنتیکی که در حال حاضر در دسترس هستند، استفاده مناسب داشته باشند. هدف اصلی کار ما ارائه توصیه هایی در مورد آزمایشاتی بود که باید با توجه به شرایط مختلف انجام شود. اصولی که ما را به تهیه این توصیه ها هدایت کرد در اهداف اساسی است که متخصصان این رشته باید همیشه در نظر داشته باشند:
(1) نیاز به تشخیص دقیق وضعیت ناباروری
(2) ارزیابی خطر برای کودک
بعد از ART متولد شود و مدیریت مناسب بارداری به دست آید. مشاوره ژنتیک باید به همه زوجهایی که تحت ART قرار میگیرند ارائه شود و زمانی که یک ناهنجاری ژنتیکی در یکی از اجزای زوج پیدا شود، اکیداً توصیه میشود، تصمیم نهایی در مورد انجام آزمایش باید به بیماران واگذار شود. تصمیم زوج در مورد ادامه یا عدم ادامه ART. زمانی که بیماران خطرات ژنتیکی و عواقب احتمالی استفاده از ART را به وضوح درک کردند، می توان این تصمیمات را اتخاذ کرد. با مشاوره ژنتیک و آزمایش ژنتیک، هزینه روشهای ART افزایش مییابد، اما بیماران از تصمیم های کاملا آگاهانهتر سود میبرند.